نامه ها٬ شماره 48
سياوش دانشور

یاد و راه خسرو دانش زنده است!
خبر از دست دادن رفیق خسرو دانش ما را در اندوهی عمیق فرو برد. خبر از دست دادن رفیقی که بخاطر پایبندی به ارزشها، اصول و معیارهای بزرگ کمونیستیش از او انسانی سترگ ساخته و عمری را به همین خاطر در زندان، محرومیت اجتماعی و تحت انواع فشارها و اذیت و آزارهای پلیسی سپری کرد. خسرو دانش متعلق به جنبش کمونیستی کارگری مارکس و منصور حکمت است. اندیشه های او عشق به آزادی و برابری، رفاه و خوشبختی و انسان دوستی بی حد و مرزی است که جوهر اصلی کمونیسم کارگری است.
ما از دست دادن این رفیق ارزشمند را به همسر و فرزندانش صمیمانه تسلیت گفته و خود را در کنار این عزیزان میدانیم. ما یاد خسرو را با پافشاری و تلاش هرچه بیشتر بر راهش، برای سوسیالیسم و آزادی و رفاه و سعادتمندی انسان گرامی میداریم. یادش گرامی باد! جمعی از فعالین داخل کشور حزب اتحاد کمونیسم کارگری

رفقاى عزيز٬
متاسفانه نظام موجود سلامتى را هم مانند بسيارى ديگر از حقوق بديهى انسانها از تعداد بيشمارى بدرجات مختلف سلب کرده است. و بازهم متاسفانه امروز در ايران بيمارى قلبى و سکته ويژه سنين بالا نيست٬ بلکه از جوانان و رده هاى سنى ميانسال قربانى ميگيرد. از هر طرف که نگاه ميکنيد انسان محروم قربانى مشقات و مصائب نظام سرمايه دارى است. مرگ پديده اى تکان دهنده و ناگوار است. با هر قربانى٬ به هر دليل٬ يکبار ديگر اين سوال مطرح ميشود که چرا بشر ميتواند امکان نابودى جمعى همنوع را در هر گوشه کره خاکى با يک دکمه فراهم کند ولى از مرگ صدها ميليون انسان براثر بيمارى و گرسنگى و فقر و ... جلوگيرى نميکند؟ همه اينها براين حقيقت تاکيد ميکند که بايد به ريشه هاى مصائب بشر دست برد و تلاش براى زير ورو کردن اين جهان وارونه را گسترش داد. همراه شما٬ يکبار ديگر درگذشت نابهنگام رفيق دانش را به همسر و فرزندان و همسنگرانش تسليت ميگوئيم. موفق و پيروز باشيد.

تبريک اول مه
رفيق على با سلام٬ اول ماه مه روز جهانى کارگر که بدنبال قيام شيکاگو عليرغم سرکوب وسيع سرمايه٬ ساليان طولانى با مبارزه کارگران ادامه دارد را به شما در رهبرى حزب و تمام کارگران جهان در سراسر دنيا تبريک ميگوئيم. آرزوى سلامتى براى شما داريم و از بابت مشکل دستتان نگران شديم. اميدواريم بزودى بهبود پيدا کنيد. به اميد يک دنياى بهتر. کيوان و سهيلا از ترکيه.

رفقا کيوان و سهيلا عزيز٬
با تشکر و آرزوى بهبود سريع رفيق جوادى اول مه را به شما و طبقه کارگر و بشريت آزاديخواه تبريک ميگوئيم. موفق و پيروز باشيد.

مسعوده
سلام. آرزوى پيروزى شما را در سايه اتحاد با ساير گروههاى کمونيست و اعتقاد راسخ شما به ضرورى بودن ايجاد کمونيسم ابتدائى حتى بصورت غلط در جهت پديدارى کمونيسم حقيقى را دارم. وگرنه نه با عدم اعتقاد مردم از کمونيسم محروم ميمانيد حتى از حالت جزئى آن.

مسعوده عزيز٬
ضمن تشکر از حمايت شما در جهت تلاشى که ما مشغول آن هستيم٬ تاکيد ميکنم که ما نه "اعتقاد راسخ به ضرورى بودن کمونيسم ابتدائى" داريم و نه "پديدارى کمونيسم حقيقى". ما مدافعين و فعالين جنبش سوسياليستى کارگران٬ جنبش کمونيسم کارگرى هستيم که تفاوتى ماهوى و اجتماعى و فکرى با اين نوع کمونيستهاى مورد اشاره شما دارد. کمونيسم کارگرى جنبشى عينى و موجود در جوامع سرمايه دارى و جزئى لاينفک از اعتراض روزمره و بيوقفه طبقه کارگر است. اين جنبش ميتواند در دوره هاى مختلف ضعيف باشد٬ از احزاب قدرتمند برخوردار نباشد٬ يا برعکس قوى باشد٬ اما عينيت و وجود آن در جامعه سرمايه دارى محصول عقايد هيچ مصلح اجتماعى نيست. کسى از بيرون کمونيسم را براى کارگران سوغاتى نميبرد. کمونيسم بعنوان جنبش آنجاست٬ درون طبقه کارگر٬ منشا اصلى اش آنجاست. حتى نام کمونيست را اولين بار بخشى از کارگران براى جنبش شان انتخاب کردند و بعدها مانيفست کمونيست عنوانى براى برنامه سياسى اين جنبش شد. ترديدى نيست که تاريخ اين جنبش با تاريخ افکار بطور کلى منطبق نبوده اند و از يک مکانيزم اجتماعى واحد تبعيت نميکنند. يعنى نه اتومات جنبش کارگرى مارکس و لنين و منصور حکمت توليد ميکند و نه امثال اين رهبران کمونيست جنبش کمونيستى در طبقه ايجاد ميکنند. جنبش و اعتراض کارگر به وضع موجود که در اساس ضد سرمايه دارى است سرجايش است. اين اعتراض در هر دوره ميتواند مجموعا قالبهاى فکرى معينى را بخود بپذيرد. آنارشيسم٬ سنديکاليسم٬ رفرميسم٬ سوسياليسم٬ و کمونيسم گرايشات اجتماعى هستند که تلاش ميکنند مبارزه طبقه را در قلمرو اجتماعى نمايندگى کنند. به هرحال کمونيسم مجموعه عقايدى در خلا نيست بلکه يک نقد و پرچم اعتراضى واقعى در جوامع سرمايه دارى و در متن جنبش طبقه کارگر است. به شما توصيه ميکنم مباحث سمينارهاى مبانى کمونيسم کارگرى منصور حکمت را بخوانيد. موفق باشيد.

چرا از کمونيسم دفاع ميکنيد؟
سلام٬ شما با وجود چين و کره شمالى و شوروى سابق با چه روئى از کمونيست حمايت ميکنيد؟ مردم ايران همون مردم سابق نيستند که زود فريب بخورند. اگر کمونيستها بيايند سرکار اوضاع مثل چين و کره شمالى ميشه. احمدى

آقاى احمدى عزيز٬
شما مخالف کمونيسم هستيد و لاجرم حکم تان را از پيش در جيب داريد و هرازگاهى آن را نشان کمونيستها ميدهيد. لطفا مستدل توضيح دهيد که چرا برنامه کمونيسم کارگرى در صورت پياده شدن معادل چين و کره شمالى است و برعکس چه قوانين و چهارچوبهائى در چين و کره با اين برنامه انطباق دارند؟ وانگهى اگر آتاتورک ها و رضا خان ها و قوام نکرومه ها در چين و کره و کشورهاى آفريقائى و لاتينى و غيره٬ نام "کمونيسم" را براى جنبش شان انتخاب کردند٬ نه به دليل کمونيستى بودن جنبش و اهداف اجتماعى شان بلکه بدليل اتوريته کمونيسم بين الملل بويژه بعد از پيروزى انقلاب اکتبر بود. هر کسى هر دردى داشت نام کمونيسم برخود نهاد و امروز همانها نام قوم پرست و ناسيوناليست و فدراليست و پست مدرنيست و دمکرات روى خود ميگذارند. وگرنه هر انسان بيغرض ميتواند جنبش دهقانان چينى و صنعتى شدن چين و کره و غيره را ببيند و تشخيص دهد اين جنبشى ناسيوناليستى است. يعنى هم خانواده شماست و قرابتى با اهداف کمونيسم مارکسى و کارگرى ندارد. نکته ديگر که شما دوستان طرفدار سرمايه دارى بايد توضيح دهيد اينست که بقول خودتان "با چه روئى" ازاين نظام دفاع ميکنيد؟ مگر نميبينيد که موج گرسنگى دنيا را برداشته و رئيس بانک جهانى زنگ کليساها را بصدا درآورده است؟ مگر عملکرد شنيع و ضد انسانى اين نظام را نميبينيد؟ نميبينيد در دنيائى که غرق ثروت است بشر محتاج نيازهاى مادون حيوانى است؟ يا ميبينيد و همين را لايق اکثريت مردم ميدانيد؟ وانگهى من واقعا نميدانم که چگونه ميشود تقابلهاى سياسى و اجتماعى و طبقاتى را با "فريب و فريبکارى و فريب خوردن و فريب دادن" توضيح داد؟ اين نوع استدلال بيش از حد پوک٬ حاوى توهين به شعور انسانها و اصل انتخاب و اعمال اراده شان٬ و تعبيرى شخصى از هر رويداد سياسى است. اين هرچه باشد٬ که به نظر من بيشتر به شعبده بازى سياسى شبيه است٬ نميتواند توضيح دهنده رويدادهاى سياسى و اجتماعى باشد. ما از کمونيسم کارگرى و مارکسى با سربلند و با تمام وجود دفاع ميکنيم و حول آن نيرو سازمان ميدهيم تا بتوانيم اين نظام سراپا لجن و خون و جنايت را سرنگون کنيم و نظامى انسانى براى همگان از جمله شما ناسيوناليستهاى دو آتشه درست کنيم. تلاش ميکنيم در افکار و آرا و سطح توانائى بشر و سواد و سلامتى و غيره انقلابى ايجاد کنيم تا هر مرتجعى نتواند با دو وعده مذهبى و شبه مذهبى و توخالى عده اى را دنبال خود بکشاند و بدبخت و بيچاره شان کند. موفق و پيروز باشيد.

"جنبش آذربايجان"
فراخوان برای دفاع از یکپارچگی ایران  در باره خلیج فارس و جزایر آن
"جنبش آذربایجان برای یکپارچگی و دمکراسی در ایران" از همه هم میهنان به ویژه آذربایجانی ها می خواهد که ساعت یازده روز سه شنبه دهم اردیبهشت ماه هشتاد و هفت در روز ملی خلیج فارس در برابر نمایندگی امارات واقع در تهران، خیابان ولیعصر، چهارراه ظفر گرد آیند و اراده قطعی خود را برای مقابله با ادعاهای واهی امارات در باره خلیج فارس و جزایر آن اعلام دارند.
همزمان باور خود را به حکومت مذهبی نشان دهند که وقتی رئیس شعبده باز جمهور آن زیر نوشته «خلیج عربی» خاموش می نشیند و لب به اعتراض نمی گشاید ، هم امارات هستی نیافته بر جزایر ایران ادعاها می کند و هم شرکت های معامله گر به مانند گوگول در نقشه هوا به زمین خود خلیج فارس را نام خلیج عربی نهند. برای همین است که آذربایجانی بر می خیزد تا هم مشت محکم بر دهان بی گانه تجاوزگر زند و هم حکومت جهل و نیرنگ را خرد کند و سرنوشت خود را خود به دست گیرید. پاینده ایران و ملت ایران. جنبش آذربایجان

پان ايرانيستهاى متشکل در "جنبش آذربايجان"
تبليغات اخير شما و همينطور تحرکات در چهارشنبه سورى و آکسيونى که اعلام کرديد٬ تبليغاتى ارتجاعى و ضد بشرى است. عده اى پان ايرانيست و ناسيوناليست دوآتشه و عظمت طلب جمع شدند و هر روز يا بنام "کوروش و داريوش" يا بنام "مردم غيور کرد" يا بنام "جنبش آذربايجان" تمايلات نژادپرستانه و سم ناسيوناليستى را به جامعه تزريق ميکنند. اينبار زير پرچم "جنبش آذربايجان" سنگر گرفتيد چون فرضتان اينست که حريفان ناسيوناليست و قوم پرست و مرتجع در طرف مقابل وجود دارند. محاسبات سياسى شما درست به اندازه افق سياسى و اجتماعى تان کوته نظرانه و عقب مانده است. همينطور عليرغم خرده انتقادى که به امثال احمدى نژاد داريد٬ در باد تبليغات ناسيوناليستى  جمهورى اسلامى لم داده ايد و فکر ميکنيد کسى شما را نميبيند! ويدئوئى که پان ايرانيست ها از مراسم  چهارشنبه سورى توزيع کردند٬ چيزى جز ارتجاع فاشيستى که جلوى اسلاميون حکومتى دولا راست ميشود نبود. مردم ايران نبايد زير اين پرچم ارتجاعى و براى اين خواستهاى ارتجاعى تر يک دقيقه وقت شان را تلف کنند. سوسياليستها و کمونيستها نه فقط وقعى به چنين فراخوانى نميگذارند بلکه تلاش ميکنند جامعه را از تاثيرات اين جنبش ارتجاعى مصون کنند.

در مطلب ديگرى در همين ستون اشاره کرديم که "مناقشات در زمينه اينکه "خليج هميشه فارس" است يا "خليج عربى"٬ قديمى است و در دوره هاى مختلفى منشا جدال ديپلماتيک و دعواى منطقه اى و کشورها برسر سهم در اعمال حاکميت ارضى و آبى بوده است. اين موضوع برخلاف مجادله کاسپين که حق بهره بردارى در آن اساسى تر است٬ دعوائى برسر هژمونى سياسى بين نيروهاى متفرقه ناسيوناليستى در منطقه است. ما طرف هيچکدام از جبهه هاى عظمت طلبى ايرانى و ناسيوناليسم عربى در اين مجادله نيستيم. ما اهداف ارتجاعى سياستهائى که در اين قالب بروز ميکنند را ميشناسيم و خود و جنبش کمونيستى طبقه کارگر را تماما در مقابل با آنها ميبينيم و راه حل سوسياليستى خود را در پاسخ به اين سوالات داريم. همينطور نقطه عزيمت ورود ما به اين بحث صحت و سقم ادعاهاى تاريخى ناسيوناليسم و امروز اسلام سياسى در دو طرف نيست. اين مسائل قبل از نسل ما وجود داشته و ما چاره اى نداريم جغرافياى سياسى موجود را آنطور ببينيم که قوانين بين المللى دنيا در دوره اى طولانى برسميت شناخته اند و دولتها هم آن را قبول کرده اند. انترناسيوناليسم ما اگر مسئله اى را تاکيد ميکند اينست که اولا؛ در دعواى دولتها و جناحهاى ناسيوناليسم در جبهه يکى شمشير نزنيم. چون هر دوى آنها عليه منافع اکثريت مردم منطقه و وحدت کارگران کشورهاى منطقه عمل ميکنند. دوما؛ راه حل طبقه کارگر و سوسياليسم براى اينگونه مسائل کوبيدن برطبل عظمت طلبى ايرانى و يا هديه دادن به جناحهاى ناسيوناليسم منطقه اى نيست. از نظر ما جدالهاى منطقه اى بايد در چهارچوبهاى منطقه اى و با فرض عدالت و نفى هرگونه عظمت طلبى و ترسيم چشم انداز همزيستى مردم منطقه و به اين اعتبار تقويت اتحاد کارگران در منطقه عليه سرمايه دارى تبئين شود. موسسه جهانى گوگل قادر نيست راسا چيزى را تغيير دهد. امروز هر موسسه و کمپانى تجارى در تبليغات کالاهايشان در هر کشور از تمايلات ارتجاع و سرمايه در همان کشور استفاده ميکنند. سرمايه داران ايرانى اگر پول بيشترى به موسسه جهانى گوگل پيشنهاد کنند٬ اسم خليج عربى را به "خليج هميشه فارس" هم تغيير ميدهند! در دنياى واقعى اما مسئله حاکميت داشتن يا نداشتن دولتها بر يک بخش خاکى يا آبى يا مرز هوائى محتاج جنگها و لشکرکشى هاست. ما ميخواهيم مانع همين شويم. ناسيوناليسم ايرانى از سر "حساسيت اش به تاريخ و جغرافيا" ى ايران نيست که در اين ماجرا کنار جمهورى اسلامى قرار ميگيرد٬ بلکه از سر توافقش با جمهورى اسلامى است که تحرکها و سياستهايش ناسيوناليسم ايرانى را به وجد مى آورد. جمهورى اسلامى جائى رفته است که عظمت طلبهاى دو آتشه ايرانى آرزويش را داشتند. از طرف ديگر ناسيوناليستهاى ايرانى وقتى شط العرب را اروند رود ناميدند کمپينى راه نيانداختند. براى ناسيوناليسم٬ از هر سوئى٬ معنى "پيروزى و افتخار" لگدمال کردن همسايه و معنى شکست "تجاوز به ناموس ملت" تعبير شده است. کارگر دليلى ندارد وارد اين دعواى مسخره و ارتجاعى و سرباز شدن اين يا آن جبهه ارتجاعى شود. اگر در ايران کمونيستها سرکار بيايند و حکومت کارگرى برقرار شود٬ تمام قرادادهاى اسارتبار٬ يکجانبه فسخ ميشود. با سياستهائى اصولى شکافهائى که ناسيوناليستها ايجاد کرده اند و مانند دمل چرکين ميتواند منشا جنگ و کشتار همسايه بدست همسايه شود را پر ميکند. در عين حال از هر دستاورد انقلاب کارگرى در جغرافياى ايران سوسياليستى در مقابل بورژوازى منطقه و بين المللى قاطعانه دفاع ميکند. ناسيوناليسم و اسلام از هر سو برسر قدرت و حاکميت و به اين اعتبار هژمونى سياسى و حيطه نفوذ اقتصادى خود تلاش ميکند٬ جنگ راه مى اندازد و انسانها را گوشت دم توپ اين رقابتها و جاه طلبى هاى ملى ميکند. کمونيسم و طبقه کارگر خاک و قدرت و حاکميت را از اسارت فتيشهاى ناسيوناليستى و مذهبى نجات ميدهد و در اختيار انسانهاى واقعى قرار ميدهد. جنگ ما کمونيستها و انترناسيوناليستها برسر حاکميت انسان بر همه چيز است٬ جنگ شما ناسيوناليستها برسر حاکميت آب و خاک و خون و نژاد و پول و سود و همه چيز بر انسان است. اين تفاوت بنيادى ما و شماست که بطريق اولى در مسائل مشخص هم ما را به راه حلهاى متفاوت ميرساند".

وقتى ميگوئيد؛ "آذربایجانی بر می خیزد تا هم مشت محکم بر دهان بی گانه تجاوزگر زند و هم حکومت جهل و نیرنگ را خرد کند"٬ داريد سياست ارتجاعى تان را لاپوشانى ميکنيد. درست تر است بگوئيد پان ايرانيست ها و ناسيوناليستهاى افراطى و فاشيست با نامهاى جعلى و يا واقعى در سايه رژيم اسلامى و در باد تبليغات ناسيوناليستى اش مانور ميدهند تا بيگانه گريزى و فاشيسم ايرانى را در جامعه و در دولت اسلامى تقويت کنند. اين معناى واقعى سياست شماست. سياست شما شباهت زيادى به سياست حمايت اکثريت و حزب توده از جمهورى اسلامى دارد. آنها توجيه "ضد امپرياليستى" جور کرده بودند و شما توجيه "دفاع از تماميت ارضى"! اين امرى ثانوى است که اينها عقايد قلبى شما و حزب توده بوده يا هست٬ مسئله اينست که در قلمرو سياست ارتجاع در کنار ارتجاع مى ايستد و شما هم همين کار را ميکنيد.
دوستان عزيز٬ بجاى پرچم مستعجل خاک و آب و نژاد و خون و اهريمن و شيطان و خرافات عهد عتيق٬ پرچم انسانيت و دفاع از برابرى را بلند کنيد. اين تنها راه پيشرفت شماست. *